روز نوجوان با کلاس هفتمی ها در فرهنگسرای نهج البلاغه… ️ یه روز خاص با یه شعار خاص: پرچممون بالاست شور و شادی و نشاط در یک روز خاص ️گردش علمی و گشتی در کتابخانه، مسابقات ویژه و بازی های خاطره انگیز، گپ و گفتگو با طعمِ “دیگه چه خبر” تجربه پذیرایی (منِ میزبان… تو
شیمیدان های پایه دهم برای سالروز تولد آقای مول یه جشن تولد شیمی گونه داشتند. کاملا علمی و شاد…
دومین فعالیت باشگاه دانش آموزی مهدا در ماه مهر رقم خورد. باشگاهی ها مستند “خاموشی نمایشگرها” رو دیدند؛ خیلی با دقت و تمرکز، همراه با یادداشت برداری. بعد از تماشای مستند، به روش کارگاهی ابتدا از منظر تدبر اون رو تحلیل کردند و بعد از منظر سواد رسانه به واکاوی موضوع پرداختند و در نهایت
دبستان مهدا منتظر شکوفه های زیبای خودش بود و برای دیدنشون لحظه شماری می کرد! لحظه ی موعود فرا رسید و بچه ها همراه مامانای گلشون وارد مدرسه شدن. بوی اسپند همه جارو پر کرده بود! معلمای مهربون به استقبال بچه ها اومده بودن و بهشون خوشامد می گفتن. بچه ها که دوستاشونو دیده بودن
مدرسه در انتظار شروعی دوباره بود. بچه ها از صبح زود شاد و سرحال وارد مدرسه شدن و منتظر شروع سال تحصیلی جدید بودن. این شروع برای کلاس اولی ها طعم دیگری داشت! بچه ها همراه با نوای “هم شاگردی سلام” و بوی اسفند در حیاط مدرسه مشغول صحبت و بازی بودند. تا اینکه زنگ
مسابقه پازل یکی از غزلیات حافظ به مناسبت بزرگداشت حافظ بین دانش آموزان متوسطه اول برگزارشد. یکی از غزلیات حافظ به صورت کلمه کلمه روی کاغذ های A5 چاپ و بین بچه ها به صورت بهم ریخته پخش شد و دخترا باید به صورت گروهی در یک بازه زمانی مشخص اشعار را منظم می کردند
بزرگداشت روز حافظ در زنگ ادبیات و در فضای کتابخانه مدرسه اصلا حال و هوای دیگه ای به زنگ ادبیات بچه های دهم و یازدهم داد… حافظ خوانی و فال حافظ و بوی عود و چای قندپهلو… ما را به حافظیه برد. خدایت بیامرزد حافظ جان.
کارگاه “هنر شاد زیستن” برای دانش آموختگان مهدا با حضور جناب آقای دکتر محمد کریمی برگزارشد. این کارگاه از مجموعه کارگاه هایی بود که ویژه دانش آموختگان مهدا با هدف تقویت مهارت های فردی و اجتماعی آنان برگزار شد.
به مناسبت میلاد فخر انبیا و فرزندش صادق آل عبا، نوای مولودی در فضای مدرسه طنین انداز بود با نوشیدن دنت هایی که “ما را امسال بیشتر از پارسال دوست داشتند” و هم لحظاتی ناب و شاد در پناه آستان امامزاده اسماعیل زرگنده بر سر سفره پر رحمت حضرتش بودیم، مولودی خواندیم و شادباش گفتیم،
برای گرامیداشت یاد و خاطره دلیرمردانی که آرمانشان حفظ آب و خاک کشورشان بود، ما نیز “چادر آرمان” را برافراشتیم … چادری با بوی جبهه ها … و نمایشی از دلاوری ها و حال و هوای دوران جنگ. در کنار این چادر هم ایستگاه صلواتی داشتیم و هم گپ و گفت هایی با بچه ها.
باشگاهی های مهدا در متوسطه یک در دبستان دولتی میقات و در روز میلاد حضرت علی اکبر (علیه السلام) به عشق مولایشان گل کاشتند: از اجرای سرود هشتمی های عزیز پیرامید هفتمی های نازنین و اجرای مسابقات کلاسی توسط باشگاهی های مهدا… یه خاطره به یادماندنی در دل بچه های میقات بجا گذاشت. هیچکدوم دوست
در شب میلادت می خواهیم دورهم جمع بشیم و برای آمدنت دعا کنیم… برای خوب تر شدن حالمان… حال همه مردمان این کره خاکی… می خواهیم از شما بگوییم و بشنویم و دلمان را بیشتر از قبل با شما گره بزنیم. آقای مهربانم… بابای عزیزم… در این شب های بزرگ دستمون رو محکم تر از
اردوی تفریحی کاشان ویژه دانش آموزان متوسطه یک در پایان امتحانات نیمسال اول برگزار شد. گشت و گذار در کوچه پس کوچه های یک شهر سنتی با کلی بناهای تاریخی و چند روز زندگی در خانه های قدیمی شهر که حالا تبدیل به هتل های سنتی شده، حال و هوای خیلی خوبی داشت. کلا سفر
